روش فیش برداری عبدالرحیم موگهی

بخش اوّل: روش فيش بردارى (روش يادداشت بردارى)
1 تعريف ومشخصات فيش
الف. تعريف فيش
فيش (fiche) واژه اى فرانسوى و در زبان فارسى به معناى ( برگه) است. و در اصطلاح به معناى برگه هاى يك شكل و يك اندازه اى است كه چكيده مطالعات و گزيده تحقيقات در آن يادداشت مى شود تا بتوان به آسانى و در زمانى كوتاه و با اسلوبى خاص ومنظم از آن بهره جست.
ب. مشخصات فيش
1. جنس فيش
چون از يك سو ارتباط و تماس مطالعه كنندگان و محققان با فيش ها غالباً هميشگى خواهد بود و از سوى ديگر ضخامت فيش ها نبايد به گونه اى باشد كه حجم زيادى را دربرگيرد از اين رو جنس فيش ها معمولاً از (كاغذ ضخيم)(1) انتخاب مى شود تا دو ويژگى نسبى مقاوم بودن و كم حجم بودن را دربرداشته باشد و درنتيجه از استهلاك برگه ها در مراجعات مكرر جلوگيرى شود و قرار دادن آن ها در برگه دانِ مخصوص به آسانى صورت پذيرد.
2. اندازه فيش
اندازه فيش ها معمولاً به موضوع تحقيق ونوع كار وسليقه محقق بستگى دارد ولى غالباً از اندازه هاى استاندارد (10ھ7) (12.5ھ7.5)

(15ھ10) (20ھ12)و (20ھ15) سانتى متر استفاده مى شود كه از ميان آن ها اندازه (15 ھ10) سانتى متر رايج تر است. بايد توجه داشته باشيم كه اندازه حدود (30ھ20) سانتى متر معمولاً براى پژوهش نامه نويسى و پايان نامه نويسى وتأليف كتاب به كار گرفته مى شود.
شايان ذكر است كه براى تنظيم و طبقه بندى آسان فيش ها و استفاده صحيح وسريع از آن ها اندازه فيش ها بايد يكسان باشند و يكى از اندازه هاى استاندارد مذكور ـ به ويژه اندازه رايج ـ به كار گرفته شود.
3. شكل فيش
شكل فيش ها نيز بايد همسان باشند تا در طبقه بندى و بازيابى فيش ها با مشكلى روبه رو نشد و طراحى آنها به صورت هاى مختلف انجام گرفته كه نمونه هايى از آن بدين گونه است:
موضوع اصلى: مأخذ:
موضوع فرعى:
مبحث:
موضوع كلى: كتاب: كد:
موضوعات جزئى:
تأليف:
شماره فيش:
ترجمه:
تاريخ نشر:
ناشر:
نوع يادداشت:
جلد:
صفحه:
مستقيم تلخيص ترجمه موضوع اصلى:
كتاب :
موضوع فرعى:
نويسنده:
نام و نام خانوادگى:
تاريخ مطالعه:
شماره مسلسل:
شماره موضوع:
موضوع عام:
تاريخ:
موضوع خاص:
شماره فيش:
نام كتاب: نويسنده/مترجم: نشر/چاپ: ج / ص ش ـ م
موضوع كلى:
موضوع جزئى: تلخيص نقل ش ـ ف
فيش ثبت مطالعات و تحقيقات * فيش نويس
شماره فيش نقل ترجمه تلخيص خلاصه ترجمه برآورد
تاريخ / /
موضوع كلى: كد
موضوع عام: كد
موضوع خاص: كد
عصاره مطالب:
كتاب: كد جلد فصل باب صفحه
مؤلف:
كد مترجم: كد
تعداد صفحات فيش تعداد صفحات مكمل
شكل و مشخصات فيشى كه براى فيش بردارى از درس ها
سخنرانى ها
سمينارها
مطالعات و تحقيقات فردى
گروهى و كامپيوترى مناسب است و اساس اين كتاب بر آن قرار دارد و از اين پس طبق مشخصات و اصطلاحات آن

اين فيش در اندازه (15*20) سانتى متر نيز است.


2 ارزش و اهميت فيش بردارى
قلم و نگارش ارزش و اهميت والايى دارد به گونه اى كه خداى بزرگ به آن سوگند ياد مى كند:
(ن وَالْقَلَمِ وَ مِا يَسْطُرُونَ(1); (نون سوگند به قلم و آنچه مى نگارند.) پيامبر عزيز خدا # نيز مى فرمايند:
(قَيِّدُوا الْعِلْمَ بِالْكِتِابَةِ(1); دانش را با نگارش در بند آوريد و در اختيار خود گيريد.) امام صادق $ نيز در باره ارزش و اهميت نوشتن مى فرمايند:
(أُكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لا§تَحْفَظُونَ حَتّي§ تَكْتُبُوا(1); بنويسيد كه تا ننويسيد مطالب را حفظ و نگه دارى نمى كنيد.) و آن ها كه خواستار فردوس برين هستند بايد به نگارش نيز روى آورند زيرا پيامبر عزيز خدا # مى فرمايند:
(مَنْ مِاتَ وَمير§اثُهُ الْدَّفِاتِرُ وَالْمَحِابِرُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ(1); هر كس بميرد و ميراث او دفترها و مركّب ها باشد بهشت براى وى واجب است.) آرى اما م صادق $ مى فرمايند:
(هر عضوى از اعضاى بدن را زكاتى است و زكات دست نگارش علوم ومنافعى است كه مسلمانان از آن بهره مند گردند.)(1)
ييكى از دوستان محدّث قمى ـ رحمه الله ـ مى گويد: در هنگام سفر وقتى غذا خوردن به پايان مى رسيد و ما سرگرم صحبت و گفت و گو مى شديم محدّث قمى قلم و كاغذ و كتاب را بر مى داشت و آماده نوشتن مى شد. به او مى گفتيم : حاج شيخ! اندكى تأمل كن تا با يكديگر به گفت و گو نشينيم محدّث قمى در پاسخ مى فرمود:(شما مى رويد ولى اين نوشته ها مى ماند.)(1) چه ژرف است آن سخن بلند كه مى فرمايد:
(كُلُّ عِلْمٍ لَيْسَ فِى الْقِرْطِاسِ ضِاعَ; هر دانشى كه در كاغذ نباشد تباه مى شود.)

tyle="text-align: right;">حافظه براى نگه دارى و بازيابى معلومات وتأثير بسزايى كه نوشتن در يادگيرى دارد همگى موجب ارزش و اهميت (فيش بردارى) و (فيش نويسى) شده است.
آرى (نوشتن) خود يك ارزش است و (منظم نوشتن) نيز ارزش ديگر و بالاترى است كه برخى از آن غافلند زيرا لازمه رسيدنِ سريع به پايگاه رفيع علم ودانش و دستيابى به جايگاه بلند انديشه و خرد نوشتن و منظم نوشتنِ مطالب وبهره جستن از مطالعات و تحقيقات گذشته و گذشتگان است. هستند كسانى كه بر مطالعات پراكنده خود وعدم فيش بردارى مرتب و منظم و طبقه بندى شده از تحقيقات خويش حسرت مى خورند. آيا ما هم چنين حسرتى را نمى خوريم؟ يكى از استادان نگارنده مى گفت:(من مطالب زيادى را فيش بردارى كرده ام ولى چون آنها را تنظيم و طبقه بندى نكرده ام گاه براى به دست آوردن مطلبى از ميان انبوه فيش ها وقت بسيارى را تلف مى كنم). آيا ما هم چنين وقت هايى را تلف نمى كنيم؟ 3
ابزارها و وسايل فيش بردارى
برخى از ابزارها و وسايل فيش بردارى و يادداشت بردارى عبارتند از:
الف. برگه يادداشت
توضيح برگه يادداشت درتعريف فيش داده شد ولى بايد توجه داشت كه براى يادداشتِ مطالب اصلى و نكات مهم و ثبت مواد خام و اوليه تحقيق بايد از(فيش) استفاده كرد وبرگه هاى بزرگ مانند كاغذ كلاسور را بايد در مراحل بعديِ تحقيق يعنى در تدوين و نگارش مطالب به صورت پژوهش نامه و پايان نامه و جزوه به كارگرفت. و اين نكته مهمى است كه در مطالعات و تحقيقات معمولاً اشتباه گرفته مى شود.

د. برگه دان
برگه دان يا فيشيه(fichie ) پاكت ها يا كيف ها ويا جعبه هاى مخصوصى است كه فيش ها در آن گذاشته مى شود تا از پارگى و پراكندگى برگه ها جلوگيرى شود و حمل و نقل و طبقه بندى و بازيابى فيش ها را آسان كنـد.
جنس برگه دان ها كاغذى چوبى و فلزى است. برگه دان هاى كاغذى هرچند به مرور زمان از بين مى روند به خاطر آسانى حمل ونقل براى تدريس و تبليغ مناسب است. ولى براى فيش هاى ثابت و با حجم زياد مى توان از برگه دان هاى چوبى يا فلزى كه نمونه آن درابتداى ورود به كتاب خانه هاى عمومى ديده مى شود استفاده كرد. البته برخى هم از كيف ( پلاستيكى مشمايى و چرمى) كلاسور زونكن پوشه و فايل به عنوان برگه دان استفاده مى كنند.
هـ. برگه راهنما
هر برگه دان در بردارنده فيش هاى بسيارى است كه همگى آن ها داراى يك عنوان وموضوع (عام) است. براى نشان دادن موضوعات عام و جدا كردن برگه دان ها از يكديگر از (برگه راهنما) استفاده مى شود(1) كه نشان دهنده موضوع (عام) هر برگه دان خواهد بود. مثلاً موضوع كلى اخلاق داراى موضوعات عامى از قبيل توبه تواضع حسد غيبت و …است كه اين موضوعات عام روى برگه دان مربوط به خود قرار مى گيرند ونوشته مى شوند. و همچنين براى چند موضوع عام كه داراى يك موضوع كلى هستند يك برگه راهنماى (موضوع كلى) از قبيل اخلاق فقه تاريخ فيزيك شيمى و … در نظر گرفته مى شود كه توضيخ بيش تر آن درمراحل فيش بردارى خواهد آمد.
مورد ديگر استفاده از برگه ٌ راهنما ـ در صورت نياز ـ روى فيش هاى داخل برگه دان هاست. چون هر موضوع

موضوع كلى (اخلاق)
برگه هاى راهنماى موضوعات عام را مى توان مانند شكل زير در قسمت جلو يا كنار و يا روى برگه دان نيز قرار داد:
برگه راهنماى موضوع عام (توبه)
نمونه اى از برگه راهنماى موضوعات (خاصِ) درون برگه دانِ (توبه) به شكل زير است:
موضوع كلى: اخلاق كد:
1 موضوع خاص: تعريف توبه كد:
1 موضوع عام:توبه كد:
2 موضوع اخص: تعريف لغوى توبه كد: 1
شماره فيش:
تعداد فيش:
تاريخ:
مكان:
استاد:
فيش نويس:
توبه در لغت به معناى بازگشت و برگشت و رجوع است.
و. گيرهّ كاغذ
چون در هر برگه دان تعدادى فيش با موضوعات (خاص) و گوناگون وجود دارد از اين رو پژوهش گران براى قرار دادن فيش هاى هم موضوع در كنار هم و به منظور تنظيم وطبقه بندى و بازيابى برگه ها از گيره كاغذ (كيليپس) استفاده مى كنند.(1)
ز. دفترفهرست راهنما
چون به مرور زمان بر مطالعات و تحقيقات انسان و در نتيجه بر تعداد موضوعات (عامِ) تحقيق افزوده خواهد شد بنابر اين بايد فهرست كاملى از آن ها را در دفترى يادداشت كرد تا از موضوعات مطالعه شده ومورد تحقيق خود آگاه شد و براى بازيابى آن ها با مشكلى روبه رو نشد و از دو باره كاريِ بيهوده نيز خوددارى كرد.
چون هر كدام از موضوعات (عام) درمحدوده موضوع كلى و علم خاصى قرار مى گيرند مثلاً موضوعات عام (توحيد) و (معاد) در موضوع كلى (كلام و عقايد) و موضوعات عام (اخلاص) و (توبه) در موضوع كلى(اخلاق) و موضوعات عام(نماز) و (روزه) در موضوع كلى(فقه) جاى مى گيرند بدين منظور هر بخش از دفتر را كه شامل چندين صفحه است به هر كدام از اين موضوعات كلى اختصاص داده

برگه راهنمايى كه نام آن موضوع كلى و كُد مربوطه اش روى آن نوشته شده در كنار صفحه اول هر بخش قرار داده مى شود و سپس اسامى موضوعات عام آن موضوع كلى همراه با كد معيّنى كه براى هر كدامشان در نظر گرفته شده است و توضيح آن در قسمت(كد گذارى) خواهد آمد در آن صفحه ها ثبت مى گردد.
نمونه اى از برگه هاى فهرست راهنماى موضوعات كلى وعام به شكل زير است:
كد موضوع كلى
كد فهرست موضوعات عام اخلاق 1
1 اخلاص
2 تواضع برگه راهنماى موضوع كلى
3 توبه
4 احسان صفحه دفتر كلاسور
5 غيبت
6 حسد
7 تكبر
يياد سپارى
1. در دفتر فهرست راهنما برگه هاى راهنمايى كه نشانه موضوعات كلى هستند بايد به ترتيب (حروف الفبا) تنظيم وقرار داده شوند.
2. در دفتر فهرست راهنما لازم نيست موضوعات عامى را كه در هر صفحه از موضوع كلى مربوط به خود قرار مى گيرند به ترتيب حروف الفبا نوشت.
3. دفتر پيشنهادى براى فهرست راهنماى موضوعات كلى و عام دفتر كلاسور و مانند آن است تا در صورت كم آمدن صفحه ها براى نوشتن موضوعات عام بتوان برگه هاى مورد نياز را به آن اضافه كرد.
4 انواع فيش بردارى
فيش بردارى و يا همان يادداشت بردارى وثبت مطالعات و تحقيقات از گذشته تا كنون به يكى از انواع زير صورت مى گرفته است: (1) 1. علامت گذارى يا خط كشى درمتن كتاب و يا حاشيه نويسى در اطراف صفحه هاى آن.
2.خلاصه نويسى در آستر بدرقه كتاب(1).
3. يادداشت نويسى هاى پراكنده و غير منظم درمجموعه هايى به نام (كشكول).
4. ثبت در دفاتر و مجموعه هايى به نام(جُنگ) كه به صورت (الفبايى) يا (موضوعى) تنظيم شده اند مانند كلاسور زونكن و پوشه.
5. نوشتن مطالب روى برگه ها يا كارت هاى يك شكل و يك اندازه به نام (فيش).
6. استفاده از ماشين هاى حافظه دار الكترونيكى نظير كامپيوتر.
5 شكل هاى فيش بردارى
چون گرد آورى اطلاعات ومعلومات غالباً از سه راه (خواندن) مانند مطالعه و(شنيدن) از قبيل مصاحبه و (ديدن) نظير مشاهده صورت مى گيرد بنابر اين فيش بردارى معمولاً يا از يك مأخذ و مدرك كتبى يا از يك گفته و درس شفاهى و يا از يك فعاليت تجربى وعملى است. و ثبت مطالعات و تحقيقات در فيش ها به يكى از شكل(تلخيص) يا (خلاصه بردارى) و يا (چكيده نويسى) مى گويند(1) و حرف (خ) را مى توان به عنوان علامت اختصارى آن انتخاب كرد.
د. خلاصه ترجمه
تلخيص كتاب و مانند آن به زبان ديگر را با حفظ صحت تلخيص و دقت ترجمه (خلاصه ترجمه) مى نامند و مى توان حروف (خت) را به عنوان علامت اختصارى آن برگزيد.
هـ. يادداشت شخصى
نوشتن مطالب و نظريات شخصى را كه از گنجينه فكر شخص فيش نويس تراوش كرده است (يادداشت شخصى) مى نامند(1) و مى توان حرف(ش) را به عنوان علامت اختصارى آن برگزيد.
انواع مواد و مطالب در يادداشت بردارى تمامى يا برخى از مواد و مطالبى كه در يادداشت بردارى مورد استفاده قرار مى گيرند عبارتند از:
1. آيات
2. روايات
3. اصول منطقى و عقلى
4. قوانين علمى وتجربى
5. نظريات كلمات قصار و گفته هاى علما بزرگان و دانشمندان
6. آمار واخبار
7. اشعار
8. مثال ها
9. ضرب المثل ها
10. حكايات
11. لطايف و مُطايبات
كاملاً روشن است كه اين مواد و مطالب از نظر ارزش و اعتبار يكسان ودر يك رديف نيستند مثلاً ارزش وموضوع نويسى فيش ها از امور مهم در مراحل فيش بردارى است زيرا مراجعه به فيش ها و ارتباط با آن ها بر همين اساس صورت مى گيرد و اشتباه در اين امر تحقيقات پژوهنده و طبقه بندى و بازيابى فيش ها را با مشكلاتى روبه رو مى سازد.
اقسام موضوعات
به طور كلى در موضوع نويسى بايد چهار موضوع در نظـر گـرفته شـود:
1. موضوع كلى
منظور از (موضوع كلى) در فيش بردارى غالباً عناوين و اسامى علوم و دانش هاست مانند علم اخلاق تاريخ
روان شناسى
فقه
كلام
فيزيك
شيمى
رياضى
جامعه شناسى و … كه معمولاً درتحقيقات رايج و متداول موضوع و عنوانى بالاتر از اين ها به كار گرفته نمى شود تا همه اين عناوين در زير مجموعه آن قرار گيرند اگر چه درتحقيقات پيچيده و بر طبق موضوع بندى (ملويل ديوئى) موضوعات كلى ترى از قبيل (علوم اجتماعى) (تقوا) و… همگى موضوعات جزئى و عامى هستند كه زيرمجموعه عنوان جامع موضوع كلى (اخلاق) قرار مى گيرند.
عنوان موضوعات (عام) مانند (تقوا) در بالاى فيش ها و در دفتر فهرست راهنما و روى برگه دان مربوط به خود نوشته مى شود.
3. موضوع خاص
(موضوع خاص) عبارت از موضوعات جزئى هر موضوع (عامى) است كه تمامى آن ها زير مجموعه عنوان جامع موضوع (عام) قرار مى گيرند مثلاً موضوع عام (تقوا) داراى موضوعات خاصى ازقبيل (تعريف تقوا) (ارزش و اهميت تقوا) (آثار و فوايد تقوا) (عوامل و موانع متقى شدن) (صفات متقين) و …است كه تمامى آن ها زيرمجموعه عنوان جامع موضوع عام (تقوا) قرار مى گيرند.
عنوان موضوعات (خاص) در بالاى فيش ها و در برگه حاويِ فهرست موضوعات خاص كه در ابتداى هر برگه دان وجود دارد نوشته مى شود.
4. موضوع اخص
(موضوع اخص) يا خاص تر عبارت از موضوعات جزئى هر موضوع (خاصى) است كه تمامى آن ها زير مجموعه عنوان جامع موضوع (خاص) قرار مى گيرند; مثلاً موضوع خاص (آثار و فوايد تقوا) داراى موضوعات اخصى از قبيل (آثار و فوايد معنوى)
(آثار و فوايد اجتماعى)
(آثار و فوايد سياسى)
(آثار و فوايد اقتصادى) و … است كه تمامى آن ها زير مجموعه عنوان جامع موضوع خاص (آثار و فوايد تقوا) واقع مى شوند.
عنوان موضوعات (اخص) فقط يك بار در بالاى فيش ها نوشته مى شود.
البته در تحقيقات ممكن است برخى از موضوعات عام داراى موضوعات خاص و اخص و يا بعضى از موضوعات خاص داراى موضوع اخص نباشند و يا اين كه موضوع خاص يا اخصِ آن ها به دلايلى از قبيل عدم نياز به آن در فيش 2. گاهى احتمال دارد مطالب و محتواى برگه ها علاوه بر يك موضوع اخص داراى موضوعات اخص ديگرى نيز باشند كه بايد آن ها را در برگه يادداشت به گونه اى مانند زير مشخص كرد:
موضوع اخص1:…
موضوع اخص2:…
3. گاه موضوعات عام يا خاص يا اخصِ هر برگه را مى توان پس از فيش بردارى و مطالعه مجدد فيش ها و طبق طرح تحقيق مشخص كرد.
4. هيچ گاه روى يك فيش نبايد دو يا چند موضوع متفاوت نوشته شود زيرا يكسان و واحد نبودن مطالبِ هر
برگه از نظر موضوع
طبقه بندى و بازيابى فيش ها را در آينده با مشكل روبه رو مى سازد و محقق را در هنگام مراجعه و استفاده از آن ها در اشتباه و سر در گمى مى افكند.
البته گاهى مطالب مندرج در هر برگه علاوه برموضوع اصلى خود داراى (موضوعات جنبى) ديگرى نيز خواهد بود كه به آن اشاره خواهيم كرد.
5. در برخى فيش هاى موجود در بازار به جاى (موضوع عام) عنوان (موضوع اصلى) يا (موضوع كلى) و به جاى (موضوع خاص) عنوان (موضوع فرعى) يا (موضوع جزئى) را نوشته اند كه بايد بدان توجه كرد و دچار اشتباه با فيش پيشنهادى و مورد نظر در اين كتاب نشد.
6. به خاطر صرفه جويى در وقت مى توان موضوع كلى و موضوع عامِ نخستين فيش د ر هر برگه دان را نوشت و از نوشتن موضوع كلى و موضوع عام ساير فيش ها ـ به جهت يكسانى آن ها با فيش نخستين و عدم تغيير عناوينشان درهر برگه دان ـ خوددارى و تنها به ذكر (كُد) هر يك از آن ها بسنده كرد.
7. گاهى عناوين تحقيق به جاى آن كه معّرف موضوعى معّين باشند معّرف نامى معّين از قبيل (ابن سينا) (قم) و … هستند.
ب. كُد گذارى
(كُد) عبارت از عدد علامت يا حرف خاصى است كه براى تشخيص هويت اجمالى موضوعات كتاب ها مؤلفان مترجمان و … به كار مى رود و از تكرار در نوشتن و زياده نويسى و ضايع شدن وقتِ پژوهنده جلوگيرى مى كند.
كد گذارى به ويژه در مواقعى كه تعداد فيش ها زياد مى شود لزوم خاصى پيدا مى كند(1); مثلاً همان گونه كه گفته شد به جاى آن كه بارها موضوعات كلى عام وحتى در برخى موارد موضوعات خاص و اخص را در بالاى فيش ها بنويسيم با نوشتن كدهاى آن ها از وقت خود به خوبى استفاده مى كنيم و يا به جاى آن كه درهنگام فيش بردارى بارها به ذكر مأخذِ مطالب بپردازيم با كد گذارى مآخذ از ضايع شدن عمر جلوگيرى مى كنيم. و يا در مطالعات وتحقيقات (كامپيوترى) مى توانيم از كد گذارى به شايستگى كمك بگيريم.
درفيش بردارى غالباً از دو نوع كدگذارى(موضوعات) و(مآخذ) استفاده مى گردد اگر چه ممكن است براى (مؤلفان) و (مترجمان) نيز كدهاى معّينى به كار گرفته شود.
1. كدگذارى موضوعات
دركدگذارى موضوعات ابتدا بايد سعى شود اسامى تمامى موضوعات (كلى) فيش ها از قبيل اخلاق فقه
فلسفه
ادبيات
تاريخ
هنر
فيزيك
شيمى
رياضى
و… جمع آورى شوند و بر اساس (حروف الفبا) تنظيم و مرتب گردند.
سپس به هر كدام از موضوعات كلى كد معيّنى طبق شماره هاى مسلسل (1 2 3 4 …) داده شود و در نخستين صفحه دفتر فهرست راهنما به صورت زير ثبت گردد:
كد فهرست موضوعات كلى
1 اخلاق
2 ادبيات 

3 اديان و مذاهب و فرقه ها
4 اصول فقه
5 اقتصاد
تعداد موضوعات كلى كه تاكنون نگارنده به دست آورده است به ترتيب الفبايى و با كد مربوط به هر كدام عبارتند از:
1. اخلاق 19. دامپرورى
2. ادبيات 20. رِجال(راوى شناسى)
3. اديان و مذاهب وفرقه ها 21. روان شناسى
4. اصول فقه 22. رياضيات
5. اقتصاد 23. زبان (شناسى)
6. انساب و شجره شناسي 24. زمين شناسى
7. انسان شناسي 25. زيست شناسى
8. باستان شناسي 26. شيمى
9. بازرگاني 27. صنايع
10. برق و الكترونيك 28. عرفان
11. تاريخ 29. علوم آمارى
12. تراجم و سرگذشتنامه ها 30. علوم پزشكى
13. تعليم و تربيت 31. علوم دريايى
14. جامعه شناسى و مسائل اجتماعي 32. علوم سياسى
15. جغرافيا 33. علوم غريبه
16. حديث و درايه 34. علوم قرآنى
17. حسابداري 35. علوم كتابدارى
18. حقوق 36. علوم نظامى
37. عمران 46. مكاتب (فلسفى)
38. فرهنگ و لغت 47. مكانيك
39. فقه(فروع دين) 48. منطق
40. فلسفه 49. موضوعات متفرقه(1)
41. فيزيك 50. نجوم و هيئت
42. كامپيوتر 51. ورزش و تربيت بدنى
43. كشاورزي 52. هنر
44. كلام و عقايد 53. هواشناسى
45. مديريت
سپس همان گونه كه در قسمت (دفترفهرست راهنما) گفته شد براى هر موضوع كلى چندين صفحه درنظر گرفته مى شود و اسامى موضوعات عام آن موضوع كلى به مقدارى كه تحقيقات درباره آن ها صورت گرفته است درآن صفحات ثبت مى گردد وطبق شماره هاى مسلسل (1 2 3 4 …) براى هر كدام از موضوعات عام نيز كد معّينى انتخاب مى شود كه كيفيت آن در قسمت ابزارها و وسايل فيش بردارى (دفتر فهرست راهنما) آورده شد. به مرور زمان كه موضوعات عام ديگرى نيز مورد مطالعه وتحقيق قرار مى گيرند. پس از مشخص كردن موضوع كلى آن ها درذيل موضوعات عام قبلى نوشته مى شوند وبا توجه به تنظيم و ترتيب كدهاى قبلى به اين موضوع عامِ جديد نيز كد بعدى داده مى شود مثلاً چنان چه تا كنون پنج موضوع اخلاقى را مطالعه وجديداً موضوع اخلاقى ديگرى را براى تحقيق انتخاب كرده باشيم براى آن كد (6) را در قسمت موضوع كلى اخلاق در نظر مى گيريم و لازم نيست كدگذارى موضوعات عام به ترتيب حروف الفبا صورت بگيرد.
سپس موضوعات (خاص) ويا (اخص) بر اساس ترتيب (منطقى) ـ نه الفبايى ـ تنظيم شده طبق شماره هاى مسلسل براى هر كدام از آن ها كدهاى معّينى درنظر گرفته مى شود.
شايان ذكر است كه كدگذارى موضوعات نيز با (مداد پُررنگ) نوشته مى شوند تا در صورت تغييرات بعدى محقق را با مشكل روبه رو نسازند و به مرور زمان نيز از بين نروند.
2. كد گذارى مآخذ و منابع (كتاب ها)
چون براى صرفه جويى درتعداد فيش ها بايد مأخذ هر مطلبى در ذيل آن و در متن فيش نوشته شود(1) و درنتيجه ممكن است در يك صفحه ٌ فيش مثلاً سه مطلب از سه مأخذ گوناگون كه داراى موضوع واحد و يكسانى هستند آورده شود از اين رو براى ضايع نشدن وقت محقق كد گذارى مآخذ و كتاب ها ضرورت و اهميت پيدا مى كند.
بدين منظور در آغاز بايد كتاب نامه يا همان فهرست كامل مآخذى كه براى هر برگه دان وموضوعى مورد مطالعه قرار مى گيرد تهيه گردد و طبق شماره هاى مسلسل (1 2 3 4 …) كدگذارى و به ترتيب زير نوشته شود:
الف. كد مأخذ
ب. نام خانوادگى وسپس نام كوچك نويسنده
ج. نام كتاب
د. نام مُصحّح يا مترجم و يا گردآورنده (درصورتى كه مأخذى تصحيح يا ترجمه ويا گرد آورى شده باشد.)
هـ .تعداد مجلّدات(در صورتى كه مأخذ بيش از يك مجلّد باشد.)
و. نوبت چاپ (درصورتى كه مأخذ بيش از يك چاپ داشته باشد.)
ز. محل نشر
ح. نام ناشر
ط. سال نشر
شايان ذكر است كه تمام اين موارد با ويرگول از يكديگر جدا مى شوند.واين كتاب نامه (فهرست مآخذ ومنابع) روى يك يا چند فيش سفيد به شكل زير نوشته مى شود و در انتهاى برگه دان مربوط به خود قرار مى گيرد:
موضوع كلى: فقه كد: 39
موضوع خاص: كتاب نامه احكام وضو كد: 10
موضوع عام: احكام وضو كد: 3
موضوع اخص: ــــ كد: ـــ
شماره فيش:
تعداد فيش:
تاريخ:
مكان:
استاد:
فيش نويس:
1. موسوى خمينى روح الله

تحرير الوسيلة ترجمه محمدباقر موسوى همدانى 4 جلد قم دارالعلم 1366.
2. طباطبايى يزدى محمدكاظم العروة الوثقى 2 جلد تهران علميه اسلاميه [بى تا].
سپس هرمطلبى كه از اين مآخذ نقل مى گردد كد آن در ذيل مطلب و به صورت زير نوشته مى شود:
(بنابراحتياط واجب است صورت ازطرف بالا به پايين شسته شود.) (1) ج1 ص28 (م).
منظور از عدد(يك) درپرانتز
كد مأخذِ مورد مطالعه يعنى ترجمه (تحريرالوسيلة) است كه مشخصات كامل آن در كتاب نامه نوشته شده است ومنظور از(ج) جلد واز(ص) صفحه واز (م) شكل فيش بردارى به صورت (نقل مستقيم) است كه توضيح بيشتر آن گفته خواهد شد.
تهيه اين (كتاب نامه) براى پژوهش نامه نويسى وتأليف كتاب و راهنمايى محققان در زمينه منابع تحقيقاتيِ موضوعات مذكور بسيار مفيد و كارساز خواهد بود. البته در اين مورد مى توان از كد استفاده نكرد و به جاى آن همان نام كتاب را قرار داد.
ج. شماره گذارى فيش ها و ذكر تعداد آن ها
شماره گذارى فيش ها كه در حقيقت همان شماره گذارى صفحه هاى فيش هاى نوشته شده است طبق آخرين موضوع ذكر شده دربالاى فيش ها(كلى عام خاص اخص) صورت مى گيرد واز شماره يك آغاز مى شود.
به طور نمونه فرض كنيم موضوع عام (اخلاص) داراى موضوعات خاصى به ترتيب منطقى و با كدهاى زير باشد كه آن را (فهرست موضوعات خاص) يا (طرح وچارچوب كلى موضوع عام) مى ناميم:
1. تعريف اخلاص
2. ارزش و اهميت اخلاص
3.آثار وفوايد اخلاص
4. مراتب و مراحل اخلاص
5. علائم مخلص
6. …

چنان چه مثلاً (تعريف اخلاص) كه يكى از موضوعات خاص است در مجموع داراى پنج فيش باشد برگه هاى آن از 1تا 5 شماره گذارى مى شوند. و يا در صورتى كه موضوع خاص (علائم مخلص) درمجموع داراى 12 فيش باشد برگه هاى آن از 1تا12 شماره گذارى مى شوند. ولى چنان چه يك موضوع خاص خود داراى چندين موضوع اخص باشد و هر موضوع اخصى خود نيز داراى چند فيش باشد هر كدام از موضوعات اخص به تنهايى و به صورت جداگانه از شماره يك شماره گذارى مى شوند; مثلاً فرض كنيم موضوع خاص (آثار وفوايد اخلاص) خود داراى دو موضوع اخصِ (آثار و فوايد فردى اخلاص) و (آثار وفوايد اجتماعى اخلاص) و اوّلى داراى 6 برگه و دومى داراى 8 برگه باشد. در اين صورت فيش هاى (آثار و فوايد فردى اخلاص) را از 1 تا 6 و فيش هاى (آثار و فوايد اجتماعى اخلاص) را از 1 تا 8 شماره گذارى مى كنيم.
پس از پايان فيش بردارى و شماره گذاريِ آن ها تعداد فيش ها را طبق شماره گذارى ها يادداشت مى كنيم تا از گم شدن احتمالى برگه ها به ويژه آخرين برگه مطلع شويم. به طور نمونه وبر اساس آن چه گفته شد تعداد فيش هاى تعريف اخلاص را (5) علائم مخلص را (12) آثار و فوايد فردى اخلاص را (6) و آثار وفوايد اجتماعى اخلاص را (8) مى نويسيم. البته براى صرفه جويى دروقت مى توان شماره تعداد فيش ها را در دو يا سه فيش نخستين نوشت و از نوشتن آن ها در فيش هاى بعدى خوددارى كرد.
به همان دلايلى كه قبلاً اشاره كرديم شماره گذارى ِ فيش ها و ذكر تعداد آن ها با (مداد) ولى (پُر رنگ) نوشته مى شوند.
نكته مهم
چنان چه پس از تنظيم منطقيِ موضوعات خاص يا اخص و كدگذارى آن ها درتحقيقات و مطالعات بعدى به موضوع خاص يا اخصى برخورد كنيم كه از نظر ترتيب منطقى جايگاه آن در بين موضوعات خاص يا اخصِ كدگذارى شده قبلى باشد در اين صورت به خاطر تغيير ندادن كدهاى ثبت شده آن ها مى توان از كدهاى مُركّب ويا كدهاى همراه با علائم رياضى استفاده كرد; مثلاً اگر در فهرست قبلى پس از مطالعات و تحقيقات بعدى به موضوع خاص جديدى نظير (اقسام اخلاص) مواجه شديم كه فرضاً از نظر ترتيب منطقى جايگاه آن در بين (آثار و فوايد اخلاص) با كد شماره 3 و (مراتب ومراحل اخلاص) با كد شماره 4 قرار مى گيرد براى كدگذارى آن از كدهاى مُركّب مانند (1«3) (2«3) (3«3) و… يا (3/1) (3/2) (3.3) و… يا از علائم رياضى نظير ( َ3) ( ً3) ( ً3) …استفاده مى كنيم كه شايد كدگذارى اخير ساده تر باشد. و سپس فيش هاى موضوع خاص يا اخص جديد را به صورتى كه گفته شد
شماره گذارى مى كنيم.

كدگذارى و شماره گذارى موضوعات جنبى

هر فيشى ممكن است علاوه برموضوع اصلى خود داراى يك يا چند (موضوع جنبى) ديگر نيز باشد كه براى پرهيز از دوباره نويسى وضايع شدن وقت و استفاده از موضوعات جنبى در آغاز بايد موضوع (كلى) و (عامِ) آن موضوع جنبى را تشخيص دهيم وبا توجه به تنظيم وطبقه بندى فيش ها از قبل به برگه دان مربوط به خود مراجعه كنيم و پس از تشخيص (موضوع خاص) يا (اخصِ) آن موضوع جنبى فيش مربوط به آن را از ميان برگه دان بيرون آوريم و روى آن دوحرف (ر.ك) را كه علامت اختصارى (رجوع كنيد) است نوشته پس از كشيدن يك فلش( ) به دنبال آن كدها و شماره فيش اصلى وابتدايى را بر فيش موضوع خاص يا اخصِ موضوع جنبى بنويسيم و بدين صورت بين موضوعات اصلى وجنبى ارتباط برقرار كنيم و از نوشتن دوباره ٌ مطالب بى نياز شويم. با مثالى كه ذكر مى گردد مطلب روشن تر مى شود:
به طور نمونه فرض كنيم روى فيشى كه موضوع اصلى آن (صبر) و داراى كدهاى كليِ (1) عامِ (7) خاصِ(3) اخصِ(1) و شماره فيش(4) است اين حديث نوشته شده است:
امام باقر $ مى فرمايند:
(أَلْكَمِالُ كُلُّ الْكَمِالِ:أَلتَّفَقُّهُ فِى الدّينِ وَالصَّبْرُ عَلَى النّـِائِبَةِ وَتَقْديرُالْمَعيشَةِ; نهايت كمال در سه چيز است:شناخت و فهم عميق در دين صبر بر دشوارى و ناگوارى و اندازه گيرى و برنامه ريزى در زندگانى.) (6) ج 1 ص 32 (م).
اين فيش علاوه بر (صبر) كه موضوع (اصلى) مورد نظر در فيش بردارى بوده است داراى چند موضوع (جنبى) ديگر از جمله (اسلام شناسى) است.
در آغاز موضوع كلى براى (اسلام شناسى) يعنى (اديان و مذاهب و فرقه ها) را معّين مى كنيم و در قسمت موضوعات كلى كه طبق حروف الفبا تنظيم شده اند آن را مى يابيم. سپس موضوع عام آن يعنى (اسلام شناسى) را در نظر مى گيريم و به سراغ برگه دانى كه داراى عنوان (اسلام شناسى) است مى رويم.
در مرحله بعدى

موضوع خاص آن يعنى (آثار و فوايد اسلام شناسى) و پس از آن موضوع اخصش يعنى (آثار و فوايد معنوى اسلام شناسى) را كه عبارت از (رسيدن به كمال) است مشخص مى كنيم و فيش آن را از برگه دان مربوط به (اسلام شناسى) بيرون مى آوريم و روى آن چنين مى نويسيم:
ر.ك 1/7/3/1 ـ 4(اين اعداد مربوط به موضوع اصلى فيش است نه موضوع جنبى آن) يعنى رجوع كنيد به فيشى كه كد موضوعات كلى عام خاص و اخص آن به ترتيب (1) (7) (3) (1) وشماره فيش آن (4) است كه با توجه به فهرست هاى راهنمـايى كه از پيش تهيه شده است معلوم مى شود كه در فيش مربوط به موضوع كليِ (اخلاق) و موضوع عامِ (صبر) و موضوع خاصِ (آثار و فوايد صبر) و موضوع اخصِ (كمال يابى) مطلبى راجع به (آثار وفوايد اسلام شناسى) وجود دارد كه در هنگام نياز بايد به آن جا مراجعه كرد. نام اين برگه ها را (فيش ارجاعى) مى نهيم.
به همين صورت بين موضوع اصلى فيش ها و موضوعات جنبى ديگر ارتباط برقرار مى كنيم و از دوباره نويسى مطالب كه گاهى نيز طولانى است بى نياز مى شويم.
يياد سپارى
1. گاهى ممكن است در هنگام مراجعه به قسمت موضوعات كلى موضوع عام يا خاص و يا اخصِ موضوع جنبى تاكنون مورد مطالعه قرار نگرفته باشد. در اين صورت بلافاصله برگه دان موضوع عام و يا فيش موضوع خاص يا اخص موضوع جنبى را تهيه كرده كدها و شماره فيشِ موضوع اصلى و ابتدايى را در برگه دان و در فيش موضوع خاص يا اخصِ موضوع جنبى ثبت مى كنيم.
2. در هر برگه دانى از موضوعات عام مى توان يك يا چند فيش را به فهرست (فيش هاى ارجاعى) اختصاص داد.
د. ذكر تاريخ مكان نام استاد و فيش نويس
ذكر تاريخ و زمان فيش بردارى با قيد رقمِ روز ماه و سال شايسته و دريادداشت هايى كه زمان بر آن ها اثر مى گذارد مانند مطالب (آمارى) بايسته است.
همچنين نوشتن مكان يادداشت بردارى نظير شهر ارگان نهاد سازمان و يا گروه تحقيقاتى نيكوست كه ذكر (زمان) و (مكان) در يادداشت بردارى نيز بى تأثير نيست.
ذكر نام استادى كه مطالعات و تحقيقات زير نظر او انجام مى پذيرد و يا درس و سخنرانيِ وى خلاصه نويسى و فيش بردارى مى شود و نوشتن نام فيش نويس درتحقيقات گروهى و جمعى كه فيش نويسان متعدد هستند لازم است(1)

تا در صورت مشاهده اِشكال و ابهام و يا سؤالى در مطالب فيش ها بتوان با مراجعه به شخص نامبرده آن ها را برطرف كرد.
يياد آورى
در فيش بردارى از جلسات درس يا سخنرانى و مانند آن ذكر شماره جلسه در قسمتى از فيش بدون فايده نخواهد بود.
هـ . ذكر مأخذ
مأخذ هر مطلب در ذيل خود مطلب نوشته مى شود و فايده اش دادن اعتبار بيش تر به محتواى فيش و مستند بودن آن و رعايت امانت علمى و پرداخت وام اخلاقى در استفاده از نوشته هاى ديگران است. بدين منظور بايد تا آن جا كه امكان دارد مآخذ و منابع اصيل و دست اول مورد استفاده قرار گيرد و مأخذ هر مطلبى به طور كامل ودقيق (شماره كد جلد صفحه و …) ذكر گردد تا درمراجعات بعدى صحت و اصالت آن مورد ترديد واقع نشود.
به خاطر صرفه جويى در وقت مى توان براى ذكر مأخذ از (كد گذارى) ـ به همان گونه اى كه در قسمت كدگذارى مآخذ گفته شد ـ و از (علائم اختصارى) استفاده كرد. مثلاً به جاى كلماتِ جلد باب (بخش) فصل و صفحه مى توان به ترتيب علائم اختصارى(ج) (ب) (ف) و(ص) را به كار گرفت(1).
تذكرات
1. در صورتى كه مطلب نوشته شده روى فيش تمام صفحه آن را در بر نگرفته باشد مأخذ آن را در زير مطلب ودر قسمت سمت چپ آن ذكر مى كنيم. ودر بقيه صفحه فيش مطلب بعدى را از مأخذ ديگرى كه از جهت موضوع با مطلب قبلى يكسان است مى نويسيم تا در مصرف برگه ها صرفه جويى شود. و به خاطر همين صرفه جويى است كه قرار دادن مأخذ يادداشت را در بالاى فيش ها شايسته نديده ايم.
2. چون گاهى نسخه هاى يك كتاب به صورت هاى گوناگونى چاپ مى شود برخى مأخذ نويسى را بر اساس جلد باب بخش فصل شماره مطلب و شماره صفحه انجام مى دهند تا تفاوت چاپ ها باعث اشتباه نشود.
3. علائم اختصارى مآخذ مانند كد جلد و صفحه با ويرگول ( ) از يكديگر جدا مى شوند مثلاً مأخذ نويسى حديث (طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ) بدين گونه صورت مى گيرد:
امام صادق $:طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ.
(5)

ج1 ص30 (م).
توضيح علائم اختصارى آن بدين صورت است:
(5)= كد مأخذ كه در اين جا به طور مثال كتاب (كافى) است.
ج= جلد
ص= صفحه
م= نقل مستقيم
4. در مواردى كه مطلبى از يك كتاب يادداشت مى شود كه نويسنده كتاب همان مطلب را از مأخذ ديگرى گرفته و به آن ارجاع داده است در صورت امكان حتماً سعى گردد به مأخذ اصلى و اوليه آن مراجعه شود زيرا به تجربه ديده شده است كه در نقل مطالب از مآخذ اصلى و اوليه به وسيله ديگران گاه اشتباهات سهوى ويا غير سهوى صورت مى پذيرد.
5. پس از تهيه وگرد آورى منابع و مآخذ و كد گذارى هر كدام از آن ها و پيش از فيش برداريِ مطالب مى توان با مطالعه سريعِ تك تك منابع و مآخذ قسمت هايى از هركدام را كه با موضوع مورد تحقيق ارتباط دارد در نظر گرفت و پس از ثبت كد مأخذ و ذكر موضوع و شماره صفحاتى كه مطالب مورد نياز ما در آن است يك (فهرست مطالب موضوعى) تهيه كرد و با توجه به فهرست مذكور فقط به مطالعه مطالب مورد نياز در هر مأخذ پرداخت و از ضايع شدن وقت خود جلوگيرى كرد.
مثلاً چنان چه ازسه مأخذ تهيه شده در باره موضوع (اخلاص) صفحه (5 ـ 7) از مأخذ اوّلى درمورد (تعريف اخلاص) وصفحه (12 ـ 18) از مأخذ دومى درباره (ارزش و اهميت اخلاص) وصفحه (24 ـ 28) از مأخذ سومى در زمينه (آثار و فوايد اخلاص) بحث كرده باشد (فهرست مطالب موضوعى) آن بدين صورت تهيه مى شود:
كد مأخذ فهرست موضوعات شماره صفحات
1 تعريف اخلاص 5 ـ 7
2 ارزش و اهميت اخلاص 12 ـ 18
3 آثار و فوايد اخلاص 24 ـ 28
سپس در هنگام تحقيق فقط صفحه هاى مذكور در اين فهرست را مطالعه مى كنيم.
البته بايد مشخصات هر كتاب ومأخذى ـ طبق شيوه اى كه گفته شد ـ درفهرست منابع ومآخذ نوشته شود و هر كدام از آن ها كدگذارى گردد و سپس كد مأخذ در فهرست موضوعات قيد شود.
و. ذكر شكل فيش بردارى ذكر كيفيت برداشت مطالب وتعيين شكل فيش بردارى در برگه ها از قبيل (نقل مستقيم) (ترجمه) (تلخيص) و… از نكات مهمى است كه ارزش آن درمراجعات بعدى و در هنگام پژوهش نامه نويسى تأليف تدريس ومانند آن مشخص خواهد شد زيرا به طور مثال نقل مستقيم مطالب با تلخيص آن توسط فيش نويس از نظر صحت و اعتبار يكسان نخواهد بود.
به منظور صرفه جويى در وقت كيفيت نوشتن شكل فيش بردارى با استفاده از علائم اختصارى است كه قبلاً به آن ها اشاره شد وجايگاه اين علائم در ذيل هرمطلب و بعد از ذكر مأخذ و در داخل پرانتز خواهد بود كه نمونه اى از آن در پايان اين قسمت نشان داده شده است.
تذكر چنان چه در يك فيش ـ به عللى ـ چند شكل فيش بردارى مورد استفاده قرار گيرد; مثلاً هم عين عبارت وهم ترجمه آن آورده شده باشد در اين صورت علامت هاى اختصاريِ هر كدام در فيش نوشته مى شود.
با توجه به آن چه گفته شد نمونه اى از يك فيش مطالعاتى و تحقيقاتى كه موضوع كلى آن (تعليم و تربيت) و موضوع عامش (كليات تربيت) وموضوع خاص آن (عوامل تربيت) وموضوع اخصش (پدر ومادر) است به صورت زير است:
7 روش طبقه بندى و بازيابى فيش ها
ازمسائل مهم ديگرى كه در فيش بردارى واستفاده صحيح و سريع از فيش ها در مراجعات بعدى بايد بدان توجه شود روش طبقه بندى و بازيابى فيش هاست.
طبقه بندى و تنظيم فيش ها ممكن است بر اساس (موضوع) يا (نام مؤلف) يا (عنوان كتاب و مأخذ) و يا (تاريخ و زمان) صورت گيرد ولى دسته بندى فيش ها در تحقيقات ومطالعات غالباً بر اساس (موضوع) و به شكل زير خواهد بود كه در كدگذارى موضوعات نيز به آن اشاراتى شد:
1. (موضوعات كلى) مانند اخلاق
فقه
تاريخ
فيزيك
شيمى
رياضى و نظير آن بر اساس (حروف الفبا) تنظيم مى گردد و براى هر كدام يك (برگه راهنما) كه مقدارى بلندتر است در نظر گرفته مى شود تا بازيابى مطالعات وتحقيقات ساده تر گردد. البته مى توان رده بندى ده گانه (ديو ئى) راكه شامل عناوين (آثار كلى و متفرقه) (فلسفه)
(دين)
(علوم اجتماعى)
(زبان)
(علوم خالص)
(علوم عملى)
(هنرها)
(ادبيات) و(تاريخ) است به كار گرفت(1) ولى همان گونه كه قبلاً گفته شد در تحقيقات ساده ومتوسط به موضوعات كلى ديوئى نيازى نيست.
2. بعد از برگه راهنماى موضوعات كلى هر يك از برگه دان هاى (موضوعات عام) طبق (حروف الفبا) تنظيم مى شوند; مثلاً بعد از برگه راهنماى موضوع كلى (اخلاق) برگه دان هاى مربوط به موضوعات عام آن از قبيل (اخلاص)
(توبه)
(تواضع)
(غيبت)
(حسد) و … بر اساس (حروف الفبا) و به شكل زير تنظيم وطبقه بندى مى شوند ـ اگر چه كدهاى آنان به ترتيب نباشند ـ تا بازيابى مطالب را آسان تر كند.
3. در داخل هر برگه دانِ موضوع عامى تعدادى فيش با (موضوعات خاص) وجود دارد كه براساس ترتيب (منطقى) ـ نه ترتيب الفبايى ـ تنظيم و طبقه بندى مى گردند و فهرست كاملى از اين موضوعات خاص روى يك يا چند فيش سفيد نوشته و در داخل برگه دان موضوع عامِ خود و در ابتداى آن قرار داده مى شوند كه آن را قبلاً (فهرست موضوعات خاص) يا (طرح وچارچوب كلى موضوع عام) ناميده بوديم و فايده اين نوع فهرست نويسى آن است كه محقق در هنگام مراجعه به برگه دان وبه منظور بازيابى مطالب با مشاهده اين فهرست از مطالعه و ورق زدن تك تك فيش ها بى نياز مى شود و در كم ترين فرصت از موضوعات فيش بردارى شده در هر برگه دان مطلع مى گردد ودر هنگام پژوهش نامه نويسى و يا تأليف كتاب كه معمولاً از روى فيش ها صورت مى گيرد با مشكل بازيابى مطالب و دسته بندى وفصل بندى وفهرست نويسى آن ها روبه رو نخواهد شد.
به طور نمونه موضوع (اخلاص) بر اساس ترتيب منطقى ـ نه الفبايى ـ و به صورت زير مثلاً فهرست نويسى مى شود:
4. درصورتى كه فيش هاى موضوعات خاص داراى (موضوعات اخص) باشند آن ها نيز طبق ترتيب (منطقى) تنظيم و طبقه بندى مى شوند; مثلاً فيش هاى (تعريف لغوى اخلاص) پيش از فيش هاى (تعريف اصطلاحى اخلاص) قرار مى گيرند زيرا تعريف لغوى از نظر ترتيب منطقى بر تعريف اصطلاحى مقدم است.
يياد آورى
1. فيش هايى كه داراى موضوع خاص مشترك و يكسانى هستند با گيره كاغذ (كيليپس) و مانند آن دسته بندى و از يكديگر تفكيك مى شوند و به صورت جداگانه درهمان برگه دان باقى مى مانند تا در هنگام بازيابى مطالب وقت محقق ضايع نگردد.
2. درصورتى كه تعداد فيش هاى موضوع اخص زياد باشند مى توان فيش هاى موضوع خاص را به وسيله برگه ٌ راهنمايى كه كمى بلندتر از ارتفاع فيش هاست در داخل برگه دان از يكديگر تفكيك كرد وفيش هاى موضوع اخص را توسط گيره كاغذ ومانند آن از يكديگر جدا و به شكل زير تنظيم كرد تا بازيابى آن ها آسان تر باشد:
5 . علائم مخلص موضوعات اخص
4. مراتب و مراحل اخلاص موضوع خاص
3 . آثار و فوايد اخلاص اخلاص بعد از عمل اخلاص در حين عمل
2. ارزش و اهميت اخلاص اخلاص قبل از عمل 1. تعريف اخلاص
آثار و فوايد اجتماعى اخلاص
موضوعات اخص
آثار و فوايد فردى اخلاص
3. گاهى نمى توان فهرست يا موضوعات خاص يا اخص فيش ها را از قبل و به طو ر كامل تهيه كرد و يا به عبارت ديگر ترسيم چنين فهرستى در آغاز براى محقق نامعلوم و يا ناممكن است. در اين صورت محقق در آغاز بايد از تحقيقات خود فيش بردارى كند وپس از پايان آن به مطالعه و مرور فيش ها بپردازد و بعد از دقت و تعمق كافى موضوعات خاص و يا اخص فيش ها را مشخص كند و آن ها را روى فيش جداگانه اى بنويسد سپس به تنظيم موضوعات خاص و يا اخص بر اساس نظمى (منطقى) بپردازد و فهرست كامل و منظمى از آن ها را تهيه كند و به هر يك از موضوعات خاص ويا اخص كدهاى معّينى را اختصاص دهد. پس از گِردآورى چنين فهرستى به دسته بندى هر يك از فيش ها طبق فهرستِ تهيه شده از موضوعات خاص يا اخص مبادرت ورزد و در پايان بر اساس موضوعات خاص ويا اخص تمامى فيش ها را كدگذارى كند.
8 اصول ونكات فيش بردارى
در فيش بردارى بايد اصول ونكات زير را رعايت كرد:
1. مطالب مفصّل و طولانى بايد خلاصه شود و از نوشتن مطالب جزئى و فرعى روى فيش خوددارى گردد زيرا در اين صورت از يك سو به فيش هاى متعددى نيازمند خواهيم شد واز سوى ديگر خواندن مطالب جزئى و فرعى وقت گير خواهد بود. البته درصورت مهم بودن تمام مطالب مى توان فقط مأخذ و آدرس آن را به طور كامل روى يك فيش نوشت و در برگه دان مربوط به خود قرار داد كه قبلاً نيز به آن اشاره شد.
2. پشت فيش مطلبى نوشته نمى شود زيرا از يك طرف به تجربه ديده شده است درهنگام مراجعه ومطالعه هر دو طرف فيش مقدارى وقت ضايع مى گردد و اسراف در وقت زيانش از اسراف در كاغذ بيش تر خواهد بود و با رعايت اين نكته فتوكپى از فيش ها به آسانى و با هزينه كمتر صورت مى پذيرد. زيرا مثلاً اگر سه يا چهار فيش كوچك يك رو را در زير هم قرار دهيم تنها به يك صفحه A4 و يك بارفتوكپى گرفتن نيازمند خواهيم بود در صورتى كه اگر فيش ها دو رو باشند به بيش از يك بار فتوكپى نياز مى شود. و از طرف ديگر نيز ممكن است به مرور زمان وبر اثر رطوبت و مانند آن مطالب يك طرف فيش به طرف ديگرش نفوذ كند و مطالب آن را از بين ببرد اگر چه به خاطر احترام گذاشتن به عقيده آنان كه با ما دراين مورد هم عقيده نيستند پشت فيش هاى پيشنهادى اين كتاب نيز خط كشى شده است.
3. آيين نگارش و ويرايش و قواعد درست نويسى علامت گذارى زيبا نويسى ويا دست كم خوانا نويسى وصفحه آرايى در هنگام نوشتن فيش ها رعايت شود.
4. مقدارى فاصله ـ حدود نيم تا يك سانتى متر(1)ـ در چهار طرف فيش در نظر گرفته شود تا در اثر مرور زمان و يا پارگى برگه ها عناوين ومطالب فيش از بين نرود و نكته هاى ضروريِ به جا مانده در حاشيه آن وارد گردد. البته اين فاصله در فيش پيشنهادى اين كتاب خود به خود رعايت شده است.
5. همراه داشتن تعدادى فيش درمواقع مختلف براى فيش بردارى شايسته يك محقق نكته بين است زيرا برخى گفته اند:
(هر كس كاغذ وقلم به همراه خود نداشته باشد حكمت در قلبش جاى نخواهد گرفت.) 6. استفاده كامل از (تمام صفحه) فيش و نوشتن مطالب با (قلم نوك ريز) به كارگيرى تعداد اندكى برگه را به ارمغان خواهد داشت.
7. ممكن است در نقل مستقيم مطالب از يك مأخذ ويا ترجمه عبارت هاى آن به تقطيعِ متن و حذف برخى قسمت هاى غير مهم نياز شود در اين صورت محل تقطيع و حذف مطلب با علامت سه نقطه(…) روى فيش مشخص مى شود.
8. بهتر است متن فيش ومطالب آن با (مداد) نوشته نشود زيرا در اثر سايش دست و مانند آن مطالب فيش درهم شده يا از بين خواهند رفت.
9. در پشت فيش پيشنهادى اين كتاب كلمه (نقد و نظريه) آورده شده است تا چنان چه فيش نويس نظريه و يا انتقادى نسبت به مطالب فيش داشته باشد در پشت برگه ها آن ها را منعكس كند.
پس از آن كلمه (نمايه نامه) نوشته شده است تا واژه هاى كليدى و اساسى و مهم درمتن هر فيش در اين قسمت يادداشت گردد و سپس به (كامپيوتر) داده شود; مثلاً اگر در متن فيشى اين چنين نوشته شده باشد: (نهايت كمال درسه چيز است: فهم عميق در دين صبر بر دشوارى و برنامه ريزى در زندگانى) نمايه ها و واژه هاى كليدى آ ن يعنى (كمال) (فهم)
(دين)
(صبر)
(دشوارى)
(برنامه ريزى) و (زندگانى) به كامپيوتر داده و در حافظه آن بايگانى مى شود. به مرور زمان و با ثبت ونگه دارى تعداد زيادى از واژه هاى كليديِ موجود در فيش ها هر محققى مى تواند در كوتاه ترين فرصت و با استفاده از كامپيوتر به انبوهى از مواد خام و اطلاعات مورد نياز خود در باره هر كدام از اين واژه هاى كليدى دست يابد و در تحقيقات خود از آن ها بهره مند گردد.
10. در قسمت سمت راست فيش كوچك پيشنهادى اين كتاب دو دايره كوچك با فاصله استاندارد و رايج در كلاسورهاى متوسط چهار حلقه اى در نظر گرفته شده است تا بتوان هر دو فيش را با هم و زير هم و پس از سوراخ كردن در كلاسور قرار داد.
11. درهنگام مطالعه بايد مطابق موضوع تحقيق خود در كنار هر مطلب مهمى علامتى گذاشت و سپس در مطالعه مجدد ازآن خلاصه نويسى وفيش بردارى كرد كه لازمه اش درك درست مطالب مهم است.
12. درقسمتى از پشت فيش به گونه اى مختصر مشخص ومعّين شود كه از مطالب اين فيش تا كنون چند بار و در چه موضوعات و مواردى استفاده شده است زيرا رعايت اين نكته در تحقيقات و مراجعات بعدى براى محقق و فيش نويس راه نما و راه گشا خواهد بود.
13. مطالبى كه از يك كتاب فيش بردارى شده است در همان كتاب به گونه اى مشخص شود كه اين جا فيش بردارى شده است مثلاً مى توان حرف (ف) را كه علامت اختصارى كلمه (فيش بردارى) است در اول مطلب نهاد. اين كار بدين منظور انجام مى شود كه از يك مطلب دو بار فيش بردارى نشود.
نكته مهم
تلاش بر اين بوده است تا طرح فيش پيشنهادى اين كتاب به طور نسبتاً كامل و با توجه به موارد و كاربردهاى مختلف درمطالعات و تحقيقات طراحى شود و مورد استفاده قرار گيرد اما هر مطالعه كننده و محققى مى تواند با توجه به مقتضيات زمان مكان نوع مطالعه و تحقيق و بر اساس سليقه مورد پسند خود ازبرخى قسمت هاى آن استفاده وبرخى ديگر را حذف كند.
بخش دوم: روش دسته بندى مطالب (روش تنظيم مواد و اطلاعات)
1 تعريف و اهميت دسته بندى
الف. تعريف دسته بندى
دسته بندى(1) كه در حقيقت همان (تقسيم) است عبارت از تقسيم يك كل به اجزاى خود يا يك كلى به جزئياتش است (1) مانند تقسيم آب به هيدروژن و اكسيژن و تقسيم سكنگبين به سركه و شكر و يا تقسيم كلمه در زبان عربى به اسم و فعل و حرف و تقسيم انسان به آسيايى و افريقايى واروپايى و امريكايى واستراليايى.
ب. اهميت دسته بندى
پايه و اساس تقيسم و دسته بندى نظم و نظام و انضباط است كه از نظر اسلام داراى ارزش و اهميت خاصى است به گونه اى كه حضرت اميرالمؤمنين على $ آن را به فرزندان و خاندان خود و آيندگان پس ا ز خود سفارش مى كنند:
(أُوصيكُمِا وَجَميعَ وَلَدى وَأَهْلي وَمَنْ بَلَغَهُ كِتِابى بِتَقْوَى اللّهِ وَ َنَظْمِ أَمْرِكُمْ…(1); به شما وهمه فرزندان و خاندانم وهر كس اين نوشته من به دست او مى رسد ترس از خدا و نظم در كارتان را سفارش مى كنم.) آنان كه بر قله هاى كاميابى و موفقيت گام نهاده اند يكى از علت هايش اين بوده كه زندگانى شان بر (نظم) و (برنامه ريزى) استوار بوده است . و آنان كه به درجه ايمان راه يافته اند يكى از عواملش اين بوده است كه وقت خود را اين چنين تنظيم و دسته بندى كرده اند كه حضرت اميرالمؤمنين على $ مى فرمايند:
(لِلْمُؤْمِنِ ثَلا§ثُ سِاعِاتٍ: فَسِاعَةٌ يُنِاجى فيِهِا رَبَّهُ وَسِاعَةٌ يَرُمُّ مَعِاشَهُ وَسِاعَةٌ يُخَلّى بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِهِا فيمِا يَحِلُّ وَيَجْمُلُ…;(1) مؤمن را بايد كه وقت خويش به سه بخش تنظيم وتقسيم كند: ساعتى با پروردگار خويش به راز و نياز مشغول شود; و ساعتى صرف اصلاح و فراهم آوردن روزى سازد; و ساعتى را براى لذت هاى حلال و نيكو آزاد گذارد.) آنان كه از كمبود وقت نالانند و بركت در عمر خويش را خواهانند بايد به نظم و انضباط وتنظيم ودسته بندى روى آورند كه در غير اين صورت بى نظمى كارهاى منظمشان را نيز تباه مى سازد.
اگر در علوم و معارف و زندگانى روزمره دقت كنيم خواهيم ديد كه پايه و اساس همه آن ها بر (نظم) استوار است.
درزمانى كه قرن بيستم را قرنِ (انفجار اطلاعات و معلومات و انتشارات) ناميده اند و در هنگامى كه نيازهاى بشرى و تركيب آن ها با يكديگر روز به روز در حال توسعه وافزايش است و روابط اجتماعى انسان بيش از پيش گسترش مى يابد ودر نتيجه وقت وزمان بيش ترى را طلب مى كند آيا از اين عمر كوتاه وگذرا جز با (نظم و دسته بندى) مى توان بهره هاى ژرف و بسيار را نصيب خويش ساخت؟ آيا عرضه ابزار پيشرفته اى چون كامپيوتر در بازار جهانيِ علم و دانش نشانه گرايش شديد انسان به صرفه جويى در وقت و نظم و انضباط دقيق وعميق نيست؟ آيا مگر سرعت زمان ونيازهاى روز به ما اين اجازه را مى دهد كه پيرو پندار غلط (نظم ما در بى نظمى ماست) باشيم؟ و آيا مگر به فرموده رسول گرامى خدا # در روز قيامت از كيفيت گذرانيدن عمرمان پرسش نمى كنند؟(1) آيا نشنيده ايم يكى از علماى اسلام درطول هفته مطالب ونوشته هاى خود را نقطه گذارى نمى كرد و در پايان هفته به اين امر مبادرت مى ورزيد زيرا محاسبه كرده بود كه با اين شيوه روزى (پانزده دقيقه) وقت اضافه مى آورد؟ مگر از خصلت هاى بارز و زبانزد حضرت امام خمينى ـ قدس سره الشريف ـ (نظم و انضباط) ايشا ن نبود آن هم به گونه اى كه نماز و نيايش دعا و زيارت
خواب و خوراك
رفت و آمد
ديدن و شنيدن 

گفتن و خواندن و همه چيزش بر آن استوار شده بود؟ به هر حال مسؤوليت شرعى وعرفى ايجاب ميكند كه خويشتن را به نظم و انضباطى شايسته بياراييم و به ويژه در امور زير خود را منظم كنيم:
1. امور معيشتى ومادى
2. امور عبادى ومعنوى
3. امور علمى و تحقيقاتى
4. امور اخلاقى و اجتماعى و سياسى
5. امور معاشرتى و تفريحى
اميد است با درك اين ارزش و اهميت و اين نياز وضرورت (نظم) و (دسته بندى) را در تمام امور زندگى پيشه خود سازيم.
2 انواع و شكل هاى دسته بندى
الف. انواع دسته بندى
دسته بندى بردو نوع است:
1. دسته بندى طبيعى
دسته بندى طبيعى تقسيم كل است به اجزائش مانند تقسيم آب به هيدروژن و اكسيژن يا تقسيم انسان به گوشت و خون و استخوان و پوست و ….
2. دسته بندى منطقى
دسته بندى منطقى تقسيم كلى است به افراد و جزئياتش مانند تقسيم كلمه در زبان عربى به اسم و فعل و حرف يا تقسيم زاويه به حاده و قائمه و منفرجه يا تقسيم مثلث به متساوى الاضلاع ومتساوى الساقين و مختلف الاضلاع.
ب. شكل هاى دسته بندى
شكل هاى دسته بندى بر دو گونه است:
1. شكل ثُنايى
شكل دسته بندى يك چيز را به صورت ترديد بين اثبات ونفى (ثنايى) مى گويند. البته هر كدام از طرف اثبات و نفى را مجدداً مى توان به همين شكل تقسيم و دسته بندى كرد مانند تقسيم و دسته بندى كلمه در زبان عربى به اين صورت كه:يا داراى معنى مستقل هست يانيست(حرف) وقسم اول يا داراى زمان هست (فعل) يانيست (اسم).
ييا تقسيم و دسته بندى انسان بدين گونه كه: يا با سواد است و يا با سواد نيست و باسواد يا ايرانى است و يا ايرانى نيست.
چون در اين نوع تقسيم و دسته بندى فقط دو قسم اثبات و نفى به كار گرفته مى شود به آن شكل ثنايى (دوتايى) مى گويند.
2. شكل تفصيلى
شكل دسته بندى ابتدايى يك چيز را به تمام اقسام محصوره اش به طور كامل و مفصّل (تفصيلى) مى نامند.
مانند تقسيم و دسته بندى انسان به آسيايى

افريقايى
استراليايى
اروپايى و امريكايى.
يياد سپارى
شكل دسته بندى ثنايى را مى توان به صورت شكل تفصيلى نيز تقسيم و دسته بندى كرد مانند تقسيم و دسته بندى ابتدايى كلمه در زبان عربى به اسم وفعل و حرف بدون آنكه از روش اثبات ونفى استفاده شود.
اقسام دسته بندى تفصيلى
تقسيم و دسته بندى تفصيلى بر دو گونه است:
الف. عقلى
دسته بندى و تقسيمى را كه (عقل) منع مى كند تا قسم ديگرى براى اقسام آن باشد دسته بندى تفصيليِ (عقلى) مى نامند مانند تقسيم و دسته بندى كلمه در زبان عربى به اسم و فعل و حرف كه ازنظر عقل نمى توان قسم چهارمى براى آن درنظر گرفت. يا تقسيم مثلث به متساوى الاضلاع و متساوى الساقين و مختلف الا ضلاع .
چون دسته بندى عقلى امكان ندارد مگر آن كه بر اساس اثبات ونفى بنا شده باشد در نتيجه اين نوع دسته بندى به همان دسته بندى ثنايى بر مى گردد; مثلاً مثلث يا تمام اضلاعش متساوى است (متساوى الاضلاع) ويا تما م اضلاعش متساوى نيست. آن كه تمام اضلاعش متساوى نيست يا دو ضلعش متساوى است (متساوى الساقين) و يا دو ضلعش متساوى نيست (مختلف الاضلاع).
ب. استقرايى
دسته بندى و تقسيمى را كه عقل منع نمى كند تا قسم ديگرى براى اقسام آن باشد دسته بندى تفصيليِ (استقرايى) مى گويند مانند تقسيم ودسته بندى يك كلاس معيّن به رديف هاى اول دوم سوم چهارم و پنجم در هنگامى كه صفوف و رديف هاى ديگرى در كلاس نباشد. ولى عقلاً امكان دارد كه رديف ديگرى براى كلاس در نظر گرفته واضافه شود نظير رديف ششم هفتم و ….يا دسته بندى كلاس اول به كلاس هاى (اولِ الف) (اولِ ب) (اول ج) در اين جا نيز عقلاً ممكن است كه براى كلاس اول كلاس ديگرى مانند كلاس (اولِ د) نيز وجود داشته باشد.
3 اصول دسته بندى
دسته بندى داراى اصولى است كه رعايت آن بسيار مهم است به گونه اى كه توجه نكردن به آن اساس و زير بناى دسته بنديِ صحيح و منطقى را به كلى دگرگون مى كند.

توجه كردن به شكل و طراحى و زيبايى دسته بندى از (فروعى) است كه بايد در نظر گرفته شود اما نه به بهاى از دست دادن و رعايت نكردن اصول. عقل و منطق ايجاب مى كند كه تنظيم مطالب بر اساس نظام واسلوبى درست و صحيح انجام پذيرد تا آسان كردن يادگيرى وتفهيم و تفهّم را به ارمغان آورد و درستى محتوا فداى زيبايى شكل نگردد.
اما اصول دسته بندى عبارتند از:
الف. دسته بندى در موضوع خود داراى فايده باشد.
به طور نمونه تقسيم ودسته بندى آب به هيدروژن و اكسيژن در علم شيمى داراى فايده و در علم تاريخ بدون فايده خواهد بود. يا در زمينه ادبيات عرب تقسيم فعل ماضى به مفتوح العين و مكسورالعين و مضموم العين در علم صرف ثمر بخش و در علم نحو بى ثمره است.
ب. محور و اساس دسته بندى يكسان و واحد باشد.
به طور مثال تقسيم و دسته بندى انسان ها به آسيايى افريقايى سياه پوست و سفيد پوسف صحيح نيست. زيرا محور و اساس تقسيم هم (رنگ پوست) است و هم (قاره محل زندگى). يا دسته بندى وتنظيم يك كتاب خانه هم بر اساس (عنوان كتاب) و هم براساس (نام مؤلف) صحيح نخواهد بود. يا پرندگان را نمى توان به مرغان روزبين و مرغان شب بين و مرغان دريايى تقسيم كرد. بنابر اين در آنِ واحد دسته بندى نبايد بر بيش از يك محور و اساس صورت پذيرد.
شايان ذكر است كه يك چيز را مى توان بر اساس و محورهاى متعدد به صورت هاى گوناگونى دسته بندى و تقسيم كرد; مثلاً مى توان انسان را بر اساس (رنگ پوست) به سياه پوست سفيد پوست
سرخ پوست
زرد پوست
و بر اساس
(قاره محل زندگى) به آسيايى
افريقايى
استراليايى
… و براساس (نوع دانشِ) آن ها به رياضى دان فيزيك دان شيمى دان و … دسته بندى كرد.
ج. اقسام دسته بندى نسبت به يكديگر متباين و غير متداخل باشند.
مثلاً طبق اين اصل نمى توان انسان ها را به آسيايى افريقايى
اروپايى
امريكايى
استراليايى وايرانى
تقسيم و دسته بندى كرد زيرا فرد ايرانى خود به خود در قسم آسيايى داخل خواهد بود و با آن متباين نيست يا اگر مهره داران را به ماهيان قورباغگان خزندگان پستانداران و نشخوار كنندگان تقسيم و دسته بندى كنيم از اين شرط تخلف ورزيده ايم زيرا نشخوار كنندگان خود در ذيل پستانداران مندرج هستند و با آن متباين نيستند. يا تقسيم و دسته بندى مردم يك كشور به با سوادان بى سوادان بيماران و تندرستان برخلاف اين اصل است چون باسوادان و بى سوادان يا بيمار هستند يا تندرست و بعكس بيماران و تندرستان نيز يا باسوادند ويا بى سواد . پس نسبت به يكديگر متباين و غير متداخل نيستند.
قابل ذكر است كه از اين اصل فروعى نتيجه مى شود:
1.يك مقسوم را نبايد به خودش وغير خودش تقسيم كرد.
مانند اين كه گفته شود (برنامه ريزى) عبارت است از: ترسيم طرح و نقشه اوليه برنامه ريزى مديريت و اجرا.
2. نبايد قسم يك مقسوم قسيم(1) براى آن نيزباشد.
مثلاً ايرانى كه خود يك قسم از اقسام آسيايى است نبايد در تقسيم انسان در كنار و در عرض آسيايى قرار گيرد چنان كه درمثالى كه قبلاً گفته شد كاملاً روشن است.
3. نبايد قسيم يك چيز قسمى از اقسا م آن باشد.
مثلاً همان گونه كه روشن است صحيح نيست در تقسيم انسان فرد افريقايى كه در كنار و عرض آسيايى است يك قسم از اقسام آسيايى شمرده شود.
د. دسته بندى جامع افراد و مانع اغيار باشد.
چيزى كه تقسيم و دسته بندى مى شود (مَقْسَم يا همان مقسوم) بايد تمام افراد و اقسام مربوط به خود را شامل شود و كليه اغيار و اقسام غير مربوط به خود را خارج كند به طور مثال تقسيم انسان بر اساس (رنگ پوست) به سياه پوست سفيد پوست سرخ پوست و فقير كامل و صحيح نيست زيرا يكى از افراد و اقسام خود يعنى (زرد پوست) را شامل نشده است واز طرفى چون محور و اساس دسته بندى در اينجا رنگ پوست است نه وضعيت اقتصادى انسان ها بنابر اين فقير از اغيار و اقسام غير مربوط در اين دسته بندى شمرده مى شود كه بايد خارج از اين تقسيم قرار گيرد.

4 آداب تزيين دسته بندى
با توجه به سخن گوهر بار حضرت اميرالمؤمنين على $ كه مى فرمايند:
(إِنَّ اللّهَ جَميلٌ يُحِبُّ الْجَمِالَ;(1) خدا هم زيبا ست و هم دوست دار زيبايى.) بايد پس از رعايت اصول و شرايط دسته بندى به زيبايى وزينت بخشى آن پرداخت و تقسيم و دسته بندى را از دو نظر آراسته كرد:
الف. از نظر محتوا
درتزيين و آراستگيِ دسته بندى از نظر محتوا شايسته است آداب زير در نظر گرفته شود:
1. قواعد دستور زبان و درست نويسى و آيين نگارش و ويرايش رعايت شود .
2. عناوين دسته بندى در مقسم و اقسام به صورت گويا شيوا كوتاه و زيبا انتخاب شود و در حد امكان از به كارگيرى عناوين به صورت جمله خوددارى گردد مثلاً به جاى آن كه گفته شود: روش هايى كه مى توان در تدريس ادبيات به كار گرفت; چنين بيان شود: روش هاى تدريس ادبيات.
3. ذكر اقسام در دسته بندى به حدى نباشد كه آسانيِ تفهيم و تفهّم را كه از هدف هاى اساسى دسته بندى است دشوار كند.
ب. از نظر شكل
در تزيين دسته بندى از نظر شكل شايسته است آداب زير رعايت شود:(1) 1. از خط زيبا و يا دست كم از خط خوانا و از نوع نستعليق و روزنامه اى استفاده شود و عبارت ها و عنوان ها داراى خط خوردگى نباشد.
2. در صورت امكان رنگ قلم عنوان ها يا مطالب برجسته از رنگ قلم متن متفاوت باشد تا دسترسى به موضوعات اصلى آسان باشد.
3. شكل دسته بندى ازنظر طراحى ونقاشى با زيبايى خاصى تزيين شود تا اثر دلپذير و نشاط آورى در بيننده ايجاد كند.
4. در صورت امكان سعى شود فاصله اقسام نسبت به هم و نسبت به مقسم (مقسوم ) يكسان و قرينه باشد.
*** بارالها! از اين كه به ما عنايت فرمودى تا اين اثر را به فرجام رسانيم شكرگزار توييم.
معبودا! برما منت گذار تا مُركّب قلممان رنگ الهى به خود گيرد و رشد و بركت و بهره مندى را براى بندگانت به ارمغان آورد.
آمين يا رب العالمين.

کتاب نامه

1. آريان پور امير حسين پژوهش چاپ چهارم تهران اميركبير 1362.

2. خوانسارى محمد منطق صورى چاپ سوم تهران آگاه 1359.

3.دشتى محمد ابزار و وسايل تحقيق قم چاپخانه مهر 1366.
4. دوانى على حاج شيخ عباس قمى مرد تقوا وفضيلت تهران دارالكتب الاسلاميه 1354.
5. راهنماى فيش ثبت مطالعات تهران دفتر تحقيقات و انتشارات بدر (نشر كوكب) 1364.
6. روش يادداشت بردارى وطبقه بندى يادداشت ها در تحقيق و آموزش تهران بخش فرهنگى دفتر مركزى جهاد دانشگاهى [بى تا].
7. صلحجو على پژوهش ونگارش تهران آگاه 1368.

8. عباسى احمد و افراسياب خدابخش ننه كران روش مطالعه وتحقيق تهران وزارت آموزش و پرورش (سال اول مراكز تربيت معلم) 1367.
9. فضلى عبدالهادى خلاصة المنطق آداب چاپ دوم نجف اشرف 1389(هـ.ق).
10. قائمى على روش تحقيق (در يك مكتب) قم [بى تا].
11. مجله تربيت تهران امور تربيتى تابستان 1365.
12. مظفر محمد رضا المنطق چاپ سوم نجف اشرف نعمان 1388(هـ.ق).
13. نبوى بهروز مقدمه اى بر روش تحقيق در علوم اجتماعى چاپ پنجم تهران فروردين 1366.
(1)كاغذ حدود120گرمى.
(1)قلم (68) آيه1.
(1)حسن بن على حرّانى تحف العقول مواعظ و حِكَم پيامبر (ص)

ح8.
(1)محمدبن يعقوب كلينى اصول كافى ج1 ص 52.
(1)ديلمى ارشاد القلوب ب 51.
(1)عباس قمى سفينة البحار ج 2 ص 461.
(1)اقتباس از: على دوانى حاج شيخ عباس قمى مرد تقوا و فضيلت ص 33.
(1)براى برگه راهنما مى توان از طلق هاى شفاف و برچسب هاى سفيد موجود در فروشگاه هاى لوازم التحرير و نظاير آن استفاده كرد.
(1)برخى از كِش و يا نوارهايى كه معمولاً به دور بسته هاى اسكناس پيچيده مى شود استفاده مى كنند.
(1)اقتباس از: راهنماى فيش ثبت مطالعات نشر كوكب ص 4.
(1)كاغذ هاى معمولاً سفيد و ضخيمى كه براى استحكا م كتاب درآغاز و پايان آن مى چسبانند.
(1)اقتباس از: راهنماى فيش ثبت مطالعات نشر كوكب ص 7.
(1)انتقال مطلب روى فيش را (فيش نويسى) و چسباندن اصل مطلب يا فتوكپى آن را در آن (فيش سازى) مى نامند و معمولاً اين كار به خاطر حجم زياد مطالب و صرفه جويى در وقت انجام مى گيرد.
(1)برخى بين تلخيص و چكيده نويسى تفاوت هايى را قائل هستند.
(1)در بعضى از فيش ها نقادى و نظريات شخصى را (برآورد) يا (نظريه) ناميده اند.
(1)اقتباس از:على صلحجو پژوهش و نگارش ص 34.
(1)اقتباس از: راهنماى فيش ثبت مطالعات نشر كوكب ص 9.
(1)ممكن است برخى از مطالب فيش ها در هيچ كدام از موضوعات كلى ديگر قرار نگيرند. در اين صورت آن ها را در قسمتى به نام (موضوعات متفرقه) قرار مى دهند.
(1)چنان چه جايگاه نوشتن مآخذ در بالاى فيش انتخاب شود براى ثبت مطالبِ مثلاً يك خطى بايد از يك فيش استفاده كرد و بقيه صفحه فيش را خالى گذاشت زيرا مطلب بعدى از نظر مأخذ و يا از نظر شماره جلد يا صفحه آن با مطالب نوشته شده قبلى يكسان نخواهد بود و حال آن كه مأخذ بالاى فيش فقط بيانگر مأخذ مطلب اوّلى است.
(1)در فيش بردارى فردى و شخصى نوشتن نام فيش نويس كه خود انسان است ضرورتى ندارد زيرا معلوم و مشخص است كه فيش نويس خود انسان است و كس ديگرى نيست.
(1)براى آشنايى بيش تر با شكل هاى مختلف علائم اختصارى به كتاب (روش مطالعه و تلخيص) تدوين نگارنده مراجعه كنيد.
(1)براى آشنايى بيشتر با جزئيات رده بندى ديوئى به كتاب هاى مركز اسناد و مدارك علمى و مركز خدمات كتابدارى ايران كه در اين زمينه به چاپ رسيده است مراجعه شود.
(1)با توجه به اندازه فيش پيشنهادى ( 15cmھ 10). چنان چه اندازه فيش بزرگ تر از اين باشد مى توان اين فاصله را بيش تر در نظر گرفت.
(1)دراين قسمت از كتاب هاى المنطق محمد رضا مظفر ص 123ـ 140; و خلاصة المنطق عبدالهادى فضلى ص 40ـ 45; ومنطق صورى محمد خوانسارى ص 168ـ 171 استفاده شده است.
(1)كل و كلى داراى تفاوت هايى هستند از قبيل اين كه كل بر اجزاى خود قابل حمل نيست يعنى نمى توانيم بگوييم: هيدروژن آب است ولى كلى بر افراد و جزئيات خود قابل حمل است يعنى مى توانيم بگوييم: اسم كلمه است. و همچنين وجود كل مستلزم وجود اجزاء است ولى كلى مى تواند بدون فرد خارجى باشد مانند مفهوم كلى سيمرغ يا انسانِ پنج سر.
(1)نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام نامه 47.
(1)همان كلمه قصار 382.
(1)(عَنْ عُمْرِه فيمِا أَفْنِاهُ) شيخ صدوق خصال ج 1 ص 253.
(1)اقسام يك چيز را نسبت به يكديگر (قسيم) مى گويند مثلاً آسيايى افريقايى اروپايى …نسبت به يكديگر قسيم ناميده مى شوند.
(1)وسائل الشيعة ج 3 ص 340.
(1)برخى از اين آداب مربوط به تدريس وكلاس دارى است.

  • نظر از: عاطفه اسلامي
    1394/05/19 @ 11:12:43 ق.ظ

     

    آموزنده بود ولی بهتر بود مطلب خلاصه تر می کردین

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.